Friday, July 31, 2015



کارشکنی دژخیمان زندان ارومیه در انتقال عبدالله بدوی به بیمارستان!

 بر اساس گزاشارات دریافتی از زندانها، “عبدالله بدوی” زندان سیاسی کُرد در زندان ارومیه از حق انتقال به بیمارستان جهت مداوای پزشکی محروم شد.
براساس این گزارش، عبدالله بدوی زندان سیاسی کُرد در زندان “دریا”ی ارومیه که دچار ضعف شدید بینایی شده است، از صدور مرخصی استعلاجی با قرار وثیقه برای وی ممانعت به عمل آمد.
یک منبع مطلع از زندان ارومیه در این رابطه گفت: « این زندانی سیاسی کُرد، جهت صدور مرخصی استعلاجی، به مسئولین زندان اعلام داشته بود تا برای وی قرار وثیقه‌ای از دادگاه گرفته و یا اجازه‌ی انتقال وی به یک مرکز چشم‌پرشکی داده شود اما با درخواست وی موافقت نشده است.»
وی هم‌اکنون دچار ضعف شدید بینایی شده و امکانات بهداری زندان ارومیه نیز کفاف معالجه‌ی وی را نمی‌کند.
عبدالله بدوی از اهالی شهرستان ماکو روز یکم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۳ خورشیدی، به همراه ۵ تن دیگر از هموطنان کُرد توسط اطلاعات سپاه پاسدارن رژیم دستگیر شدند.
اسامی ۵ تن دیگر رضا ایوبی، مصطفی سبزی، اسماعیل اختری، ناصر بدوی از اهالی شهرستان ماکو و یک تن از آنان بنام رشید صالحی از اهالی شهرستان خوی است.


اعدام جنایتکارانه یک زندانی در اردبیل!

 بنا به گفته دادگستری رژیم در استان اردبیل یک زندانی که به اتهام نگهداری مواد مخدر به حکم غیر انسانی اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی اردبیل توسط دژخیمان به دار آویخته شد.
هوییت زندانی اعدام شده اعلام نشده است.






تجمع و تحصن فعالان مدنی و خانواده های زندانيان سياسی و شهدای راه آزادی در

 تهران



قتل عام زندانيان سياسي در سال شصت و هفت بزرگترين جنايت خميني عليه مردم ايران


اعتصاب کارگران کارخانه نساجی در بیدگل و آران شهر کاشان

 بنا به گزارش رسیده ، صبح روز پنجشنبه 8 مرداد،جمعی از کارگران کارخانه نساجی و بافندگی (پاکان آران) واقع در شهرک صنعتی سلیمان صباحی در منطقه آران و بیدگل کاشان، دست به اعتصاب زدند. این کارگران که حدود 100 نفر در 2 شیفت كار ميكنند، 4 ماه است که از کارخانه حقوق و اضافه کاری دریافت نکرده اند و یک ماه این مطالبات، مربوط به سال 93 می باشد ودر اين 4ماه نيز دفترچه بيمه آنها نيزتمديد نشد این در حالی است که در ماه گذشته نیز، اعتصاب هایی در این کارخانه رخ داده بود که منجر به پرداخت یک ماه از معوقات سال 93 این کارگران شد، اما از اینطرف، حقوق ماه تیر برای این کارگران واریز نشد و به معوقات این کارگران، افزوده شد، همچنين 10 تن از کارگران این
کارخانه نیز بخاطر تشویق کارگران به اعتراض در ماه گذشته، اخراج شدند و این موضوع نیز یکی از علل اعتراض کارگران این کارخانه بود


اعتصاب کارگران کارخانه نساجی در بیدگل و آران شهر کاشان

 بنا به گزارش رسیده ، صبح روز پنجشنبه 8 مرداد،جمعی از کارگران کارخانه نساجی و بافندگی (پاکان آران) واقع در شهرک صنعتی سلیمان صباحی در منطقه آران و بیدگل کاشان، دست به اعتصاب زدند. این کارگران که حدود 100 نفر در 2 شیفت كار ميكنند، 4 ماه است که از کارخانه حقوق و اضافه کاری دریافت نکرده اند و یک ماه این مطالبات، مربوط به سال 93 می باشد ودر اين 4ماه نيز دفترچه بيمه آنها نيزتمديد نشد این در حالی است که در ماه گذشته نیز، اعتصاب هایی در این کارخانه رخ داده بود که منجر به پرداخت یک ماه از معوقات سال 93 این کارگران شد، اما از اینطرف، حقوق ماه تیر برای این کارگران واریز نشد و به معوقات این کارگران، افزوده شد، همچنين 10 تن از کارگران این
کارخانه نیز بخاطر تشویق کارگران به اعتراض در ماه گذشته، اخراج شدند و این موضوع نیز یکی از علل اعتراض کارگران این کارخانه بود


تجمع اعتراضی اهالی روستای گاوپناه کرمانشاه در اعتراض به بی آبی روستا

 بنا به گزارش رسیده ،پنج شنبه هشتم مرداد، اهالی روستای گاوپناه کرمانشاه در اعتراض به بی‌آبی دست به تجمع اعتراضی زدند.
روستائیان اطراف کرمانشاه با بی آبی شدید روبرو هستند .اهالی این روستاها چندین بار دست به اعتراض زدند که کارگزاران رژیم مجبور شدند طرح جیره بندی آب را اجرا کنند که این جیره بندی هم مشکلات روستائیان را بر طرف نکرده و آنها میبایست آب آشامیدنی را هم جیره بندی شده دریافت کنند.


اعدام جنایتکارانه ۵ زندانی در زندان شهاب کرمان

 بنا به خبر دریافتی، دژخیمان رژیم روز پنجشنبه ۸مرداد، ۵ زندانی را در زندان شهاب کرمان بدار آویخت. یکی از اعدام شدگان زن بود. 
همچنین سه زندانی در زندان بندرعباس برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.


کارگران نیشکر هفت‌تپه خوزستان با رسیدن به خواسته هایشان به اعتصابشان پایان دادند!

 بنا به خبر دریافتی ، کارگران نیشکر هفت‌تپه که ۳ روز دست به اعتصاب گسترده زده بودند با رسیدن به خواسته‌هایشان پیروزمندانه به اعتصاب خود پایان دادند.
روز پنجشنبه ۸ مرداد کارگران نیشکر هفت‌تپه که از روز سه‌شنبه ۶ مرداد در تمامی ‌بخشهای این کارخانه اعتصاب کرده بودند، توانستند حقوق عقب‌افتاده خرداد ماه خود را دریافت کنند.
سپاه پاسداران که کارفرمای اصلی این کارخانه است طی سه روز اعتصاب کارگران، به انواع تهدیدها و برخوردها برای پایان دادن به اعتصاب کارگران متوسل شده بود. اما مقاومت و اتحاد کارگران پیروز شد و کارگزاران کارخانه مجبور شدند حقوق عقب‌افتاده کارگران را بپردازند.


بدرفتاری زندانبانان با خانواده هاي زندانيان در سالن ملاقات زندان گوهردشت

 بنابه خبر رسيده از شكنجه گاههاي رژيم ،روز چهارشنبه 7 مرداد 94، روز ملاقات خانواده ها در زندان گوهردشت كرج زندانبانان زندان با خانواده ی زندانیان بد رفتاري نموده و بسيار توهين آميز با آنها در سالن ملاقات برخورد كرده اند.
بنابه اين خبر،اين بدرفتاري ها موجب نگراني خانواده هاي زندانيان سياسي شده است.


انتقال یک زن و چهار مرد به انفرادی زندان شهاب کرمان، جهت اجرای حکم ضد بشری اعدام!

 به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پنج محکوم به اعدام جهت اجرای حکم ضد بشری اعدام، به سلول های انفرادی زندان شهاب کرمان منتقل شدند.
یکی از محکومین زن و چهار تن بقیه مرد هستند، عزت سابکی، میثم شهرکی و علی زهی هویت سه تن از مردان عنوان شده و بقیه هنوز نامشخص است.
این گزارش همچنین از انتقال یک محکوم به اعدام در زندان قم خبر داده است که بنابر اطلاعات دریافتی تعداد بیش از یک نفر بوده است.
اعدام های گروهی و بدون اطلاع رسانی و شفاف سازی از سوی کارگزاران و ارگان های قضایی در رژیم ایران همواره مورد انتقاد سازمان های مدافع حقوق بشر و مخالف اعدام بوده است.

Thursday, July 30, 2015



تجمع اعتراضی مردم شهر ایذه و یاسوج نسبت به ضرب و شتم خانم دکتر رزمجویی توسط مزدوران رژیم !

 بنا به گزارش رسیده ،امروز پنجشنبه ۸ مرداد جمع کثیری از مردم ایذه در میدان شهدای این شهر تجمع کردند و ضرب و شتم وحشیانه خانم دکتر رزمجویی توسط مزدوران رژیم را محکوم کردند.
مأموران دادستانی نورآباد ممسنی چند روز پیش خانم دکتر رزمجویی را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار داده و او را دستگیر کردند.
با اعتراض مردم نورآباد ممسنی و پرستاران و کادر درمانی در شهرهای دیگر ایران رژیم آخوندی را مجبور به آزادی دکتر رزمجویی کرد.
همچنین از ساعت صبح امروز پنجشنبه در یاسوج جمعی از مردم در میدان امام حسین تجمع کردند و به ضرب و شتم وحشیانه دکتر رزمجویی توسط مأموران مزدور اعتراض کردند.


تجمع اعتراضی خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام در تهران!

 بنا به خبر دریافتی، صبح روز چهارشنبه هفتم مرداد ،جمعی از خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام مقابل اداره ی موسوم به دیوان عدالت رژیم در خیابان بهشت تجمع کرده و نسبت به حکم غیر انسانی فرزندانشان اعتراض کردند و خواهان رسیدگی مجدد و تجدید نظر شدند.


در خواست ملتمسانه و عاجزانه رئيس کمیسیون امنیت ملی مجلس رژيم از فرانسه :

به فعالیت آزادانه مجاهدین خلق پایان دهید
مجاهدین را به لیست گروه‌های تروریستی برگردانید

 به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس ، «الیزابت گیگو »رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس ملی فرانسه ، با علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی دیدار و گفت‌وگو کرد.
بروجردی در سخنان خود با انتقاد از حمایت‌های
 صورت گرفته از سازمان مجاهدين خلق ايران در اروپا گفت :«در سال‌های گذشته از لیست گروه‌های تروریستی خارج شده و آزادانه در اروپا در حال فعالیت است. این انتظار از فرانسه می‌رود که با گنجاندن این گروهک در لیست گروه‌های تروریستی به رویکرد سابق خود در قبال آن ها برگردد و به فعالیت آن ها در فرانسه پایان دهد.»
گفتني است كه در اوج سياست معامله و مماشات با رژيم آخوندها كه اپوزسيون اين رژيم در فهرست گروههاي تروريستي آمريكا و اروپا قرار داشت، فعاليت هاي اين اپوزسيون بي وقفه ادامه داشت و اين فعاليت ها با يك كارزار حقوقي منجر به خارج شدن از ليست تروريستي شد كه شكست و سرافكندگي بزرگي براي آمريكا، انگليس و اتحاديه اروپا بود. همچنين جريان حمله دولت وقت فرانسه به مقر شوراي ملي مقاومت ايران و دستگيري مريم رجوي و شمار زيادي از اعضاي مجاهدين و شورا در دادگاههاي اين كشور به سود مجاهدين تمام شد و دادگاه اين پرونده و اتهامات نادرست دولت فرانسه كه تماما به نيابت از سوي رژيم ايران و براي معامله و مماشات و به گفته قاضي بروگير براي انهدام تشكيلات اپوزسيون رژيم ايران بود به سود مجاهدين مختومه اعلام كرد. امروز موقعيت مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران بسيار فراتر و مقتدرتر از دوراني است كه براي خروج از ليست تلاش مي كردند و در يك زورآزمايي تاريخي و قانوني پشت قدرت هاي بزرگ را يكي پس از ديگري به خاك ماليدند.
بنابر اين درخواست ملتمسانه و عاجزانه رژيم زهر خورده ولايت فقيه از يك سو نشانه ضعف و ترس و وحشت از مجاهدين است و از سوي ديگر بهره برداري اين رژيم از سفر سياستمداران اروپايي عليه مردم ايران مي باشد كه با چشم پوشي از جنايات اين رژيم
و نقض گسترده حقوق بشر چنين سفرها و ديدارهاي ننگين و شرم آوري را با قاتلين و
شكنجه گران مردم ايران انجام ميدهند.


خودکشی دختر دانش آموز جوان کرمانشاهی بدلیل موفق نشدن در آزمون کنکور سراسری !

 شاید در ذهن بسیاری از ما انسانها پایان فصل تعطیلات تابستانی به معنای ورود به فصل جدید دیگری است اما متاسفانه باخبر شدیم در یکی از همین روزهای داغ تابستان پس از اعلام نتایج کنکور سراسری، یک دختر کُرد اهل کرمانشاه به دلیل ناکامی در این آزمون، اقدام به خودکشی کرده و بدین ترتیب مهر پایان بر همه فصول زندگی خود کوبید.
هویت این دختر جوان را "ن.م" ساکن شهرک پردیس کرمانشاه اعلام شده است.
در همین رابطه نیز، روز سه‌شنبه سی‌ام تیرماه، یک دختر جوان اهل بوکان بنام "س.ک" پس از اطلاع از عدم قبولی در کنکور سراسری به زندگی خود پایان داد.
گفته می‌شود، این دختر جوان خود را از طبقه سوم منزل مسکونی به پایین پرت کرده بود.
گفتی است که کنکور سراسری هر ساله به دلیل حساسیت زیاد باعث ایجاد استرس در میان دانش‌آموزان می‌شود که گاها عدم قبولی در این آزمون باعث افسردگی و در مواردی خودکشی دانش‌آموزان را درپی دارد.
سعدی پیوندی، کارشناس مسائل آموزشی معتقد است نظام آموزشی ایران خود یکی از دلایل "افسردگی جوانان" و در نهایت خودکشی این جوانان است.
وی می‌گوید: "درباره تأثیر نظام آموزشی بر پدیده خودکشی در ایران، می‌توان از دو زاویه نگاه کرد. از زاویه عملکرد نظام آموزشی روی جوانان برای نمره آوردن و موفق شدن فشار است. بخصوص مسئله کنکور، از همان سال اول دبستان همه نگاه‌ها معطوف به قبول شدن یا نشدن در کنکور است. در سال‌های گذشته شاهد خودکشی ‌افرادی بعد از اعلام نتایج کنکور بوده‌ایم."
و این همه نتیجه و ارمغان حکومتی است که جوانان آن نه تنها چشم انداز امید بخشی را در آینده خود ترسیم نمی کنند که با یاس و افسردگی و با شکنندگی هر چه بیشتر اقدام به کار وحشتناکی چون خودکشی می کنند که هرگز جایی برای جبران و بازگشت باقی نمی ماند.


تخریب نمازخانه اهل‌سنت تهران ، و اعتراض مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان

 بنا به گزارشهای رسیده روز چهارشنبه هفتم مرداد، نمازخانه اهل‌سنت واقع در منطقه پونک تهران، به دستور مزدوران انتظامی و امنیتی رژیم توسط شهرداری تخریب شد.
مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان ایران در نامه ای به خامنه ای و آخوند حسن روحانی نسبت به تخریب نمازخانه اهل سنت در منطقه پونک تهران، اعتراض کرد.




اعدام جنایتکارانه یک زن زندانی در زندان قزل حصار کرج

رژیم جنایتکار خامنه ای که خود عامل ورود مواد مخدر به کشور وپخش آن میان جوانان می باشد ، هر روز تعدادی از زندانیان را با اتهام پخش و حمل مواد مخدر اعدام میکند. رژیم آخوندی این اعدامهای غیر انسانی را هم در جهت فریبکاری و رد گم کردن و هم در جهت ایجاد رعب و وحشت در جامعه انجام میدهد.
بنا به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران صبح امروز یک زن زندانی قرچک ورامین در زندان قزل حصار کرج به دار آویخته شد.
بامداد روز چهارشنبه ۷ مرداد ماه زن زندانی پریدخت مولایی فر ۴۳ ساله که مادر یک فرزند بود و ۳ سال در بند مشاوره زندان قرچک ورامین زندانی بود در زندان قزل حصار کرج به دار آویخته شد. اتهام این زن زندانی داشتن مواد مخدر بود.
روز دوشنبه ۶ مرداد ماه زندانی پریدخت مولایی فرد همراه با زندانی رحیمه رحیمی از شهروندان افغان که بیش از ۵۰ سال سن دارد و ۴ سال در بند ۱ زندان قرچک ورامین زندانی است به سلولهای انفرادی منتقل شدند. اجرای حکم اعدام زن زندانی رحیمه رحیمی به تعویق افتاد.

عفو بین الملل خواهان توقف حکم اعدام سالار شادی زاد شد که در نوجوانی

 مرتکب جرم شده است.!



ممانعت از برگزاری مراسم یادبود کیانوش آسا !

ستاد خبری اداره ی اطلاعات رژیم در کرمانشاه، دانشجویانی را که خواهان برگزاری مراسمی جهت یادبود “کیانوش آسا” بودند را تهدید کرد که برگزاری هرگونه مراسم یادبود برای وی، با برخورد قانونی روبرو خواهد شد. قرار بود خانواده ی کیانوش آسا نیز در این مراسم شرکت کنند.
ماه گذشته نیز در روز سوم تیرماه از برگزاری مراسم سالگرد کشته‌شدن وی از سوی خانواده‌ی وی ممانعت به عمل آمده بود.
کیانوش آسا در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران بازداشت و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانه‌ی پزشکی قانونی توسط خانواده‌اش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شده‌ بود.




اعتصاب و اعتراض کادرهای درمانی بیمارستانها در شهرهای مختلف !


سازمان سنجش آموزش در رژيم آخوندي !

Wednesday, July 29, 2015



تقی رحمانی در اعتراض به وضعیت وخیم نرگس محمدی قوه قضاییه و دادستانی رژیم را مسئول جان وی دانست

 به گزارش فعالان حقوق بشر در ایران، تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از برخورد دادستانی رژیم و ماموران زندان اوین با همسرش که به بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است، اعتراض کرد.
در همین راستا ، آقای رحمانی با اعلام اینکه جریان تنفس خانم محمدی در روزهای گذشته نامناسب بوده و به ورم ریه نیز دچار شده است، از ادامه وجود اختلال در دادن داروهای مناسب و تخصصی به همسرش خبر داد.
آقای رحمانی در ادامه گفت که در پی تشدید بیماری خانم محمدی و براساس موافقت دادستان رژیم در تهران با درخواست خانواده همسرش برای گرفتن وقت از پزشک متخصص و اعزام خانم محمدی به مطب پزشک متخصص، مقامهای مسئول زندان اوین از انجام این عمل در زمان مقرر خودداری کرده‌اند.
خانواده خانم محمدی برای روز سه شنبه، ششم مرداد ماه ۱۳۹۴ از پزشک متخصص مغز و اعصاب وقت گرفته بودند. پیش از این، معاون دادستان رژیم در تهران در مخالفت با اعزام خانم محمدی به مطب پزشک متخصص، گفته بود که در جریان اعزام، از او عکس و فیلم می‌گیرند و رسانه‌ای می‌کنند.
براین اساس آقای رحمانی با مخاطب قرار دادن مقام‌های دادستانی رژیم از آنان پرسید که این دلیل برای اعزام نکردن بیماران به بیمارستان چقدر موجه است، آن‌هم بیماری خطرناکی که می‌تواند با اندکی بی‌احتیاطی، به فاجعه‌ای تبدیل شود.
خانم محمدی که به علت بیماری آمبولی ریه، باید داروهایی متناسب با وضعیتش مصرف کند اما رییس بهداری زندان اوین بنابر تشخیص فردی‌اش از دادن آن داروهای تخصصی امتناع کرده‌ است. این در حالی است که لزوم مصرف این داروها به تأیید پزشک‌های متخصص، حتی پزشک متخصص زندان که هر ۱۵ روز یک بار در درمانگاه زندان اوین، بیماران را ویزیت می کند نیز قرار گرفته است.
براساس نظر پزشک‌های متخصص، دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی درشرایطی که مورد رسیدگی قرا ر نگیرند و داروهای مناسب تجویز نشوند، می توانند جان بیمار را به خطر بیاندازند. از همین‌ رو آقای رحمانی با ابراز نگرانی از خطراتی که بیماری آمبولی ریه برای همسرش دارد، گفت که خطر لخته شدن خون در بدن او در پی این بیماری در فضای عصبی تشدید می شود.
آقای رحمانی در این خصوص گفت: “تجویر پزشکان در سال ۱۳۹۱ این بود که فضای زندان برای نرگس، او را برای فلج عضلانی مستعد می کند. بنابراین مخالف نگهداری او در زندان بودند، تشخیصی که به تأیید پزشکی قانونی نیز رسیده است.
او در ادامه این تشخیص را دلیلی دانست که آزادی خانم محمدی در سال ۱۳۹۱ را تسهیل کرد.
نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در دورانی که برای ادامه درمان، در مرخصی استعلاجی و بیرون از زندان بود، به‌دلیل فعالیت‌های حقوق بشری‌اش با اتهام‌های جدیدی مواجه و پرونده دیگری برای او گشوده شد. خانم محمدی پس از مدتی باوجود ناتمام ماندن مراحل درمان، باردیگر بازداشت شد.
آقای رحمانی همچنین به نظر پزشک متخصص زندان اوین در دوره جدید بازداشت خانم محمدی اشاره کرد که نظر پزشکی‌اش این بوده‌ ‌است که او به بیمارستان اعزام و در آنجا بستری و معالجه شود.
آقای رحمانی با بیان اینکه بیماری نرگس محمدی جدی است و او به مراقبت پزشکان متخصص خود، نیاز فوری دارد، گفت که قوه قضاییه و دادستانی در این مورد نمی‌توانند از مسئولیت خود شانه خالی کنند، بنابراین مسئول جان و تمام عواقبی خواهند بود که در صورت پیشرفت بیماری نرگس، برای او بوجود خواهد آمد.



خودسوزی یکی از کارمندان معترض هنگام تجمع اعتراضی مقابل باشگاه استقلال

 امروز (چهارشنبه) شماری از کارمندان باشگاه استقلال به دلیل پرداخت نشدن حقوق‌های معوقه خود مقابل باشگاه استقلال تجمع کردند و خواستار پرداخت مطالبات خود شدند. یکی از افراد معترض که خیلی ناراحت بود روی خود بنزین ریخت و اقدام به خودسوزی کرد که با وساطت افرادی که در باشگاه حضور داشتند، این مسئله ختم به خیر شد.


گزارشی از تجمعات و اعتراضات اقشار گوناگون مردم در شهرهای مختلف ایران

 در پی اعتراضات کارگری و مردمی در شهرهای مختلف ایران، روز سه‌شنبه 6مرداد 94 رفتگران شهرداری در کاشان و کارکنان اداره آتشنشانی در کرمانشاه و رانندگان خودروهای وانت حمل بار در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
در کاشان جمعی از رفتگران معترض به پرداخت نشدن حقوق عقب افتاده، در مقابل ساختمان شهرداری رژیم تجمع کردند. 
لازم به یادآوری است که حدود 4ماه از حقوق این رفتگرها پرداخت نشده است.
همچنین در کرمانشاه گروهی از کارکنان آتشنشانی مرکزی در اعتراض به پرداخت نشدن حق اضافه کاری سه ماهه در مقابل اداره آتشنشانی واقع در میدان شهرداری کرمانشاه تجمع کردند. 
در تهران نیز تعدادی از رانندگان خودروهای وانت بار نیسان در خیابان مولوی، روبروی دفتر شرکت باربری تجمع کرده و نسبت به پایین بودن سطح حقوقها تجمع کردند. آنها اعلام کردند تا تعیین‌تکلیف وضعیت حقوقی خودشان، از جابجایی بار خودداری می‌کنند. 
در روانسر در استان کرمانشاه گروهی از اهالی روستای سفید بر واقع به تخریب اماکن تفریحی و گردشی که با بودجه ساکنان محل ساخته شده بود اعتراض کردند و در محل شهرداری تجمع کردند.
آنها با بردن مدارک قانونی ساختمان سازی، ادعای مزدوران رژیم را در مورد غیرقانونی بودن ساخت این محل رد کردند. 
در سنندج گروهی از تولید کنندگان مواد غذایی در مقابل اداره استاندارد سنندج تجمع اعتراضی برگزار کردند.
تجمع کنندگان گفتند ماموران رژیم با گرفتن رشوه، گواهی استاندارد غیرمجاز صادر می‌کنند. نیروهای سرکوب حاضر در محل تلاش کردند این تجمع را به هم بزنند. اما موفق به این کار نشدند. 
در تهران ساعت11 صبح روز سه شنبه ، عده‌یی از خانواده‌های بیمارانی که از طرف اداره بیمه، نسخه‌های آنها مورد تأیید قرار نگرفته بود در مقابل اداره کل بیمه سلامت در خیابان فاطمی تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواهان تعیین‌تکلیف وضعیت نسخه‌های خود شدند. 
همچنین در اراک روز دوشنبه 5مرداد ماه 94 جمعی از کارگران کارخانه صنایع آهن و فولاد درخشان در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق عقب‌افتاده تجمع کردند و خواستار پرداخت حقوق و عیدی و پاداش سال 1394 خود بعد از گذشت پنج ماه از سال جدید شدند.
و بالاخره در قم اعتصاب کارگران معدن منگنز سه‌شنبه 6مرداد ماه پایان یافت. این اعتصاب که از روز یکشنبه 4مرداد ماه 94 شروع شده بود هنگامی پایان یافت که کارگزاران رژیم گفتند به خواست کارگران تن داده اند. کارگران می‌گویند اگر این وعده دروغ باشد مجدداً اعتصاب می‌کنند.



سخنان محمود رویایی از شاهدان قتل‌عام‌۶۷

 محمود رويايي از زندانيان سياسي از بند رسته و از شاهدان قتل عام تابستان ۶۷ كه پس از آزادي از زندان دوباره به مجاهدين پيوسته و هم اكنون در عراق و در كمپ ليبرتي مي باشد، در يك سخنراني در سميناري به همين مناسبت مي گويد: در مقدمه به لحظه‌ای اشاره کنم که در زندان گوهردشت من در جریان این واقعه قرار گرفتم. ساعت ۱۲ شب بود در راهرو مرگ. من با یکی از بچه‌ها به‌نام فرید نشسته بودیم. من هنوز هیچ از ماجرا نمی‌دانستم، فقط از زیر چشم‌بند دیدیم که دسته‌ دسته بچه‌ها را به راهرویی که بعد فهمیدیم راهرو مرگ است منتقل می‌کنند. حول و حوش ۱۲ – ۱۲۳۰ همه بچه‌ها را برده بودند. یک صف هم به سمت مخالف بردند، دادیار حسین عباسی آمد و از من و فرید اسم و مشخصاتمان را پرسید و بعد با سراسیمگی آمد و گفت اسم شما در هیچ‌کدام از لیستها نیست از فرید پرسید هیأت رفتی؟! هیأت عفو! با تو برخورد کرده که منظورش همین هیأت مرگ بود. که با فریبکاری اسم هیأت عفو را رویش گذاشته بودند! برای این‌که زندانیان را فریب دهند. فرید گفت هیأت با من برخورد کرده از صبح هم بی‌خود و بی‌دلیل مرا این‌جا نگه‌داشتند.
بعد که دید دیگر چاره‌ای ندارد و همه را تقسیم کردند گفت همراه همین صف بروید. من و فرید به سمت آن صف رفتیم چند ‌دقیقه بعد وارد سلول ۴ بند ۲ شدیم. همین ‌که چشم ‌بندم را باز کردم سیامک طوبایی را رو به ‌رویم دیدم. دوستی که ۵‌سال قبل از هم جدا شده بودیم و مدتها دنبال هم می‌گشتیم. همین‌که سیامک مرا دید در حالی‌که بغض کرده بود پیشانیم را بوسید و گفت رستگار شدند! من با تعجب گفتم چی! گفت همه را کشتند! گفتم امکان نداره باورم نمی‌شد گفتم چطور ممکنه برایم تعریف کرد گفت: از پنجشنبه و جمعه هفته قبل پاسدارها رفتارشان عوض شد تلویزیونها را جمع کردند ملاقات تعطیل شد روزنامه‌ها را جمع کردند و از شنبه شروع کردند یک تعدادی را بردند. شنبه یعنی ۸ مرداد ماه گفت ۱۰ نفر از بند ما را حوالی ظهر صدا کردند مجید معروف‌ خانی از پنجره سلول انفرادی با صدای بلند فریاد زد بچه‌ها همه را دارند می‌کشند. [سیامک] گفت: «روز بعد خواهری به‌نام زهرا خسروی که از قبل از بند فرعی توسط مورس باهم ارتباط داشتیم با ایجاد سر و صدا توجهات را به خودش جلب کرد و ما توانستیم با او مجدد ارتباط برقرار کنیم و بوسیله مورس به ما گفت اعدامها شروع شده به من ۲۰ دقیقه وقت دادند برای نوشتن وصیت‌نامه و تا یکی دو دقیقه دیگر اعدام می‌شوم! سلام مرا به مسعود و مریم برسان»… گفتم چطور ممکنه مگر می‌توانند زندانی که ۷‌سال همه شرایط را تحمل کرده هر ‌کاری توانستند با او انجام دادند، مگر می‌توانند یکدفعه اعدامش کنند! [سیامک] گفت: «بابا از روز شنبه سراغ بند ملی‌کش‌ها رفتند ۳۰ – ۴۰ تا از ملی‌کش‌ها را اعدام کردند». ملی‌کش کسانی بودند که مدت محکومیت‌شان تمام شده بود و منتظر آزادی بودند. من خشکم زد! هنوز باور نمی‌کردم باز مجدد گفتم سیامک تو چقدر مطمئنی آخه چطور ممکنه کسی را که یکی دو سال دیگر حکمش تمام می‌شود یا تمام شده این‌ طور دسته ‌دسته اعدام کنند! که ماجرا را توضیح داد و فهمیدم که اینها از کانالهای مختلف هم به‌ همین ترتیب در جریان قرار گرفتند. گفت بعد از این‌که شنبه این بچه‌ها را بردند سراغ بچه‌های مشهد رفته بودند زندانیانی که از مشهد تبعید کرده بودند آنها را دار زدند و در همان روز مسعود خستو نوه پدر طالقانی را دار زدند و تعداد دیگری از بچه‌ها را که اسم برد. اما واقعیت این است که همان‌طور که بچه‌ها هم اشاره کردند، و همه ما از نزدیک دیدیم در هر بندی که بودیم مقدمات و آماده‌سازیهای اینکار در زمستان ۶۶ انجام شد یعنی ۶۶ با تفکیک زندانیان مقدمات اینکار را انجام دادند مثلاً بچه‌هایی در فرعی بودند یا بچه‌هایی که در بندهای دیگر بودند اینرا مشاهده کردند که رفتار زندانبان عوض شد. یعنی تفکیک و جابجایی که با نوع جابجایی سالهای قبل کاملاً متفاوت بود. ولی استارت عملی اینکار و اولین اقدام عملی روز ۲۸ تیرماه یعنی درست یکروز بعد از عقب‌نشینی خمینی از جنگ همان‌طور که حسن هم اشاره کرد در اوین در گوهردشت هم همین‌طور بود. بچه‌های بند ۱ را درست روز ۲۸ تیرماه از مجموعه بندها جدا کردند. هدفشان این بود که یک بند را نگه دارند و بقیه بندها را درست همان لحظه‌یی که لازم می‌دانند همه را اعلام کنند بدون هیچ سؤال و جوابی هر موقع که تشخیص دادند و این‌روز را انتخاب کردند. در گوهردشت اعدامها از روز شنبه ۸ ‌مرداد شروع شد. بچه‌های مشهد را کسانی‌که از روزی که از مشهد تبعید کردند رسماً از تمامی مواضع سازمان دفاع می‌کردند و مستمر در انفرادی یا جاهای دیگری که بودند سرود می‌خواندند و درود بر مسعود و مریم می‌گفتند اینها از اولین دسته‌یی بودند که یک برخورد دو سه کلمه‌یی کردن و بعد اعدام کردند بعد تعدادی از بچه‌ها را از بند ما صدا کردند که روز پنجشنبه طبق آمار پاسدار آمد و اسم هر کسی را که می‌خواست نوشت همان افراد آن ۱۰نفر را شنبه صبح صدا کردند رضا زند، مسعود کباری، مهران هویدا و… تعدادی را شنبه صبح صدا کردند و ما نمی‌دانستیم کجا دارند می‌برند و منظور چیه؟ روز یکشنبه بچه‌های کرجی را بردند و روز دوشنبه من و تعدادی از بچه‌ها را که حکم ۱۰‌سال و بالاتر از ۱۰‌سال را داشتند ما را بردند به فرعی یکی از بندهای پایین ما تلاش کردیم که بفهمیم موضوع چیه؟ و علت این جابجاییها چیست؟ تا روز چهارشنبه ۱۲‌مرداد وارد سؤال جواب شدیم هنوز خبر نداشتیم البته در بند مثلاً حسن اشرفی کرکره فلزی پنجره بند را با تایلیور شکسته بود و بچه‌ها توانسته بودند از آنجا منظره‌یی را ببینند که برایشان باورکردنی نبود! بچه‌ها چند کانتینر دیدند که جسدها را در بسته‌های پلاستیکی داخل کانتینر می‌کنند و بار می‌زنند. روز چهارشنبه آمدند سراغ ما که به فرعی منتقل شده بودیم حوالی ساعت سه‌ و نیم ظهر من و محمدرضا شهید ‌افتخار را صدا کردند آمدیم در راهرویی که بچه‌ها جمع شده بودند. نیم‌ ساعت بعد ناصریان دست مرا گرفت و وارد اتاق کرد وارد اتاقی شدم بعد از این‌که چشم‌بند را برداشتم دیدم تعدادی ایستاده یا نشسته را در حال قدم ‌زدن در اتاق جمع شدند. آن آخوندی که رو به ‌رو نشسته بود و سؤال و جواب می‌کرد حسینعلی نیری رئیس هیأت بود آن‌ که به دیوار تکیه داده بود و گاه مسخره می‌کرد اسماعیل شوشتری رئیس سازمان زندانها بود آن‌که با عجله و پرخاشگری تلاش می‌کرد زودتر کار را تمام کند آخوندی بود به ‌نام مصطفی پورمحمدی که از موضع اطلاعات آنجا شرکت کرده یود. همچنین مرتضی اشراقی دادستان جانشینش ابراهیم رئیسی و رئیس زندان شیخ محمد مقیسه‌ای که به ناصریان معروف بود آنجا حضور داشتند و چند لباس‌شخصی هم که محافظینشان بودند یا جماعتی از این دست آن دور و بر بودند. همین ترکیب از روز پنجشنبه ۶‌مرداد تا آخر شهریور روزانه ۲۰ تا ۲۰۰ زندانی را در فاصله نوشیدن یک فنجان چای بدار کشیدند! شاید باور نکنید فرزین نصرتی را وارد کردند همین‌که اسمش را پرسیدند گفت فرزین نصرتی گفت ببرینش یعنی کمتر از ۱۰ثانیه!
اجازه بدهید در این‌جا یک پرانتز باز کنم و اشاره کنم به هیأتی که الآن گفتم. این هیأت به یمن همین شقاوت و جنایتهایی که در زندانها کردند بعد از این جنایت هر کدام مناصب و مدالهای عالیتری گرفتند الآن از سران حکومت هستند فقط من به چند تای آنها اشاره می‌کنم همین مصطفی پورمحمدی که نماینده وزیر اطلاعات بود بعد شد مشاور امنیتی خامنه‌ای و در کابنیه پاسدار احمدی‌نژاد هم شد وزیر کشور و الآن رئیس بازرسی کل کشور است.
ابراهیم رئیسی که جانشین دادستان بود بعد رئیس بازرسی کل کشور شد و الآن معاون کل قوه‌قضاییه! است. اسماعیل شوشتری که رئیس سازمان زندانها بود در زمان رفسنجانی و بعد خاتمی وزیر دادگستری شد. مقیسه‌ای که دادیار بود و رئیس موقت زندان امروز به‌عنوان قاضی! در زندانها زندانیان سیاسی را محاکمه می‌کند. حال به سوابق بقیه فعلاً کاری ندارم عجالتاً همین تعدادی که در همان اتاق بودند و کسانی‌که عاملان کار بودند مثل خامنه‌ای و رفسنجانی و خاتمی که آنزمان وزیر ارشاد بود و بقیه می‌بینیم که بعدها چه مسئولیتهایی نصیبشان شد.
برمی‌گردیم به شرح واقعه: واقعیت این است که میزان رذالت و شقاوت خمینی و پاسدارانش را حتی ما که از نزدیک شاهد بودیم و بقیه شاهدان امروز بعد از ۲۰ سال هنوز نتوانستیم فهم کنیم و هنوز نمی‌توانیم درک کنیم که چه کردند با بچه‌ها. به‌عنوان مثال من فقط یک مورد را بگویم گذشته از بدار کشیدن معلول و مجروح و بیمار و کسانی‌که حسن هم اشاره کرد در یک بند ۱۵۰نفره بند ملی‌کش‌ها کسانی که حکمشان مدتها بود که تمام شده بود و به خانواده‌هایشان قول داده بودند که اینها را تا چند روز دیگر آزاد می‌کنند و خانواده‌ها طی ۸‌ سال رفت و آمد در آرزوی آزادی بچه‌هایشان لحظه شماری می‌کردند از ۱۵۰نفر این بند بیش از ۱۴۰نفر را کشتند! بسیاری از خانواده‌ها به‌محض شنیدن خبر سکته و فوت کردند. برخی از خانواده‌ها هنوز دنبال گور بچه‌هایشان می‌گردند. واقعیت این است که این داغ، داغ معمولی نیست… زندانی و اسیر دست بسته‌یی که ۷‌سال هر کاری که خواستند با او کردند و با همین معیارهای خودشان به او حکم دادند خانواده‌هایشان ۷‌سال به عشق روزهای دیدار به عشق ملاقات روز‌ها و هفته‌ها را سپری کردند بعد از ۷‌سال ساکشان را تحویل گرفتند! هنوز بسیاری از خانواده‌ها باورشان نمی‌شود یعنی عزادارند بعد از ۲۰سال! مهشید رزاقی معروف به حسین بازیکن سرشناس تیم هما ۵سال از محکومیتش گذشته بود! هیچ‌کجای دنیا سابقه ندارد. ۵‌سال از دوره محکومیتش گذشته بود، دارش زدند… خودشان حکمش را داده بودند، روز ۸مرداد ماه در گوهر‌دشت، چند روز بعد برادرش احمد را در اوین کشتند! خانواده رزاقی خبر مهشید را به پدرش نگفتند چون می‌دانستند که نمی‌تواند تحمل کند، ۵‌سال لحظه شماری می‌کرد برای آزاد‌ی مهشید، به او نگفتند فقط خبر شهادت احمد را گفتند، ۴سال بعد که مخفی‌کاری کردند به شکلهای مختلف نگذاشتند بفهمد که مهشید را اعدام کردند، ۴سال بعد پدرش اتفاقی متوجه شد. بلافاصله تقی رزاقی پدر شهید [مهشید] فوت کرد… !
پدر مسعود مقبلی، عزت‌الله مقبلی هنرمند مشهور رادیو کمتر از ۴۰روز بعد از خبر شهادت فرزندش فوت کرد! پدر گفته بود که بیش از ۳۰سال مردم را خنداندم تلاش کردم دل مردم را شاد کنم خمینی قلبم را آتش زد! بهزاد رملی اسماعیلی داور بین‌المللی بدمینتون پدرش در فاصله کوتاهی دق کرد و مرد! پدر یکی از بچه‌ها که بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندش بعد از این‌که ساکش را تحویل دادند به آنها هم گفتند که بچه‌تان را آزاد کردیم بیائید و ببریدش خانواده در محل جشن می‌گیرند که برویم بعد از ۷‌سال بچه را تحویل بگیرند و بیاورند ساک بچه را تحویل می‌دهند! پدر بلافاصله سکته می‌کند، در یکی از بیمارستانها بعد از چند روز بلافاصله تختش را به سمت شمال‌غربی جابه‌جا می‌کند در پاسخ پرستار که می‌گوید پدر چرا تختت را جابه‌جا می‌کنی میگه دیگه روزهای آخر است می‌خواهم رو به قبله باشم. پرستار میگه پدر قبله که اینطرفه! سمت اوین را نشان می‌دهد و میگه قبله من اونجاست که امیدم پرپر شد… ! این نمونه‌ها کم نیست ۴‌سال بعد از قتل‌عام که من از زندان آزاد شدم رفتم سراغ خانواده حمید لاجوردی خانه‌شان را درست بلد نبودم گشتم تا پیدا کردم لحظه‌ای که می‌خواستم در بزنم دچار شک شدم گفتم ۴‌سال گذشته دیگر فراموش کردند چرا بروم داغشان را تازه کنم. بعد گفتم شاید مادرش مرا نشناسد در روزهای ملاقات خیلی نزدیک بودیم اصلاً اگه گفت او نو کشتند تو چرا ماندی چی بگم! اصلاً اگر سؤالی کرد چی بگم! درست لحظه‌ای که خواستم در بزنم شک کردم گفتم چرا اینکار را بکنم؟ در همین لحظه زنگ را فشار دادم مادرش آمد مادرش در را باز کرد به‌ محض این‌که مرا دید مرا بغل کرد و بوسید و گفت بوی حمید را میدهی بچه‌های کوچکش را رویا و ایمان را صدا کرد و گفت بچه‌ها بیایید عمو آمده مرا بردند در اتاق بچه‌ها تلاش می‌کردند مرا ببرند در یک اتاق دیگر مادر می‌خواست مرا ببرد در یک اتاق دیگر نمی‌دانستم دلیلش چیست؟ به سمتی که بچه‌ها هدایت می‌کردند رفتم دیدم پدرش در اتاق نشسته انواع تجهیزات دیالیز هم به او وصل است معلوم بود که بیمار است.
مادر گفت محمود از دوستان حمید است پدر نگاهی به من کرد و گفت: «چرا دیر آمدی؟» من می‌خواستم توضیح بدهم خم شدم پیشانی پدر را بوسیدم گفت: «چرا دیر آمدی؟ چرا به فکر این بچه‌ها نیستی؟ مگه نگفتی که میایی؟ چرا الآن آمدی چرا دیر آمدی؟».. من همین‌طور مانده بودم مادر گفت: «این از دوستان حمید است» پدر گفت: «چرا کشتنت مگر تو آدم کشته بودی؟ مگر تو قتل کرده بودی؟ مگر از دیوار مردم بالا رفته بودی؟ چرا کشتنت… ؟» من ماندم که چه می‌گوید بعد متوجه شدم که فکر می‌کنه من حمیدم بچه‌ها را نشان داد و گفت: «مگر این بچه‌ها پدر نمی‌خواهند؟ مگر همه اهل محل به اسم تو قسم نمی‌خوردند؟ مگر هر‌کس هر ‌جا گیر می‌کرد سراغ تو نمی‌آمد؟ چرا کشتنت؟» بعد بچه‌ها گریه کردند! مادر اشک می‌ریخت! و می‌گفت «این حمید نیست این محموده این دوست حمیده» پدر دست بردار نبود «بی‌انصاف‌ها، چرا کشتنت مگر تو الگو نبودی؟ در محل مگر هنوز از امام‌زاده حسن نمی‌آیند سراغ تو مگر مردم مشکلاتشان را با تو مطرح نمی‌کردند؟ مگر تو دزدی کرده بودی؟ جواب این بچه‌ها را چه می‌خواهی بدهی؟ چرا کشتنت؟»..
این نمونه‌ها کم نیست، انبوه نمونه‌ها و پدرانی که بعد از ۲۰‌سال دنبال مزار بچه‌هایشان هستند! بسیاری از خانواده‌ها ۱ یا ۲ یا ۵ شهید در همین ایام دادند! خانواده‌های خسرو آبادی، دارآفرین، انارکی، میرزایی ۵‌نفر سیداحمدی، ناظری، جبرئیلی، محمد ‌رحیمی، ثابت ‌رفتار و… بسیاری دیگر. البته هنوز هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که حجم فاجعه را شناخته هیچ‌کس نمی‌داند در کدام شهر در کدامیک از گورهای ‌جمعی کدام مجاهد آرمیده. توجه کنید در منجیل به‌دنبال یک بارندگی گور جمعی اجساد ۸۰‌ زندانی کشف شد اتفاقی! در گرمسار دو کامیون پر از اجساد اعدام‌شدگان در بیابانهای اطراف شهر اتفاقی کشف شد! در… کلاچای به‌همین ترتیب! در اصفهان پاسداران اجساد اعدام شدگان سیاسی را در دسته‌های ۴۰ – ۵۰نفره و ۱۰۰نفره به گورستان باغ‌ رضوان بردند و در گورهای جمعی دفن کردند. در چالوس به‌همین ترتیب! بعد از این ‌که دمپایی‌های آغشته بخون تعدادی از اجساد اعدام‌شدگان را در خیابان کنار جاده ریخته بودند مردم متوجه چند گور ‌جمعی شدند همین‌طور در جاهای دیگر… در شاهرود ۶۵‌ نفر در یک گور جمعی دفن شدند که باز هم اتفاقی کشف شد!
اجازه بدهید به گزارشی از علیرضا اسلامی که خواهرش فرح اسلامی در قتل‌عام شهید شد اشاره کنم. علیرضا که بعد از قتل‌عام در جستجوی مزار خواهرش مناطق صالح ‌آباد را می‌گشت در گزارشی نوشته که بر اساس گفته آنها قبر شماره ۶‌برروی تپه‌های خارج صالح‌آباد ایلام متعلق به فرح بود. همراه پدرم با دو نفر دیگر آنجا رفتم در گودالی به طول ۱۰‌متر اجساد چندین نفر را رویهم ریخته بودند به‌طوری‌که پای یک شهید روی سر شهید دیگر قرار داشت. در این گودال مجاهدین شهید حکیمه ریزبندی، نسرین رجبی، فرح اسلامی، مرضیه رحمتی، جسومه حیدری‌زاده، نبی مروتی ونصراله بختیاری دفن شده بودند.





اعدام جنایتکارانه سه جوان در ملأ عام در کرج !







اعتصاب چندین ساعته پزشکان و پرستاران در ممسنی


هاشم خواستار : آقای فابیوس! به کشوری می آیید که در اشغال ناقضان حقوق بشر است !

 هاشم خواستار زندانی آزاد شده ،معلم بازنشسته و نماینده کانون صنفی معلمان در خراسان در نوشته ای به سفر آقای لوران فابیوس وزیر امور خارجه به ایران اعتراض کرد.
آقای فابیوس! به کشوری می آیید که در اشغال ناقضان حقوق بشر است .شما به كشوری پا می گذاريد كه حاكمان آن به نام حقوق بشر اسلامی حاضر به رعايت ابتدايی ترين حقوق انسانی ملت ايران، از آن جمله معلمان، نيستند.... مردم ایران در شرایطی مانند زمان اشغال فرانسه به دست آلمان نازی زندگی می کنند جناب اقاي فابيوس، وزير محترم خارجه كشور متمد ن فرانسه، احتراماً، در اخبار آمده كه شما به كشور ما ايران مي خواهيد تشريف بياوريد. آقاي وزير! ملت فرانسه در حدود ۲۳۰ سال قبل انقلاب كرده واعلاميه ي جهاني حقوق بشر را به جهانيان ارائه داده كه درسال ۱۹۴۸ همان اعلاميه ي جهاني حقوق بشر را سازمان ملل تصويب ومنتشر نموده و دولت ها از جمله دولت ايران آنرا امضا کزده وملزم به رعايت آن شده اند. مسلما اين اعلاميه موجب افتخار ملت فرانسه وشخص شما خواهد بود.اما شما پا به كشوري ميگذاريد كه حاكمان آن به نام حقوق بشر اسلامي حاضر به رعايت ابتدايي ترين حقوق انساني ملت ايران از آنجمله معلمان نيستند. آقاي وزير! يكي از اين موارد همين چهارشنبه ي گذشته ۳۱ تير ۹۴ اتفاق افتاد كه آخرينش نخواهد بود.معلمان ميخواستند در مقابل مجلس شوري در اعتراض به زنداني كردن همكارانشان تجمع سكوت بر گزار كنند. اما مامورين نيروي انتظامي ولباس شخصي ها(كه در قانون هيچ جايگاهي ندارند)كه نوجوانان كم سن وسالي در بين انها بودند كه اين هم خاص حكومت اسلامي ايران است، چنان ورودي هاي پارلمان اسلامي را امنيتي كردند كه هر جنبنده اي را كه حد س ميزدند معلم است گرفته وبا ضرب وشتم وتوهين به داخل ماشين هاي نيروي انتظامي مي انداختند. اگر حمايت معلمان نبود يقينا ما را كه بيش از ۲۰۰ نفر بازداشت بوديم آزاد نكرده وحبس هاي طويل المدت به ما ميدادند. اقاي وزير! شما پا به كشوري ميگذاريد كه در آن قانون هيچ جايگاهي نداشته و ملت وبخصوص معلمان بايد دستورات آني وشفاهي حاكمان را اجرا كنند. آقاي وزير! تعداد زيادي از همكاران ما به اتهامات واهي زندان هستند، ميشود از حاكمان ما بپرسيد كه چرا در دنيا فقط ايران معلم زنداني ]ن هم بخاطر عقيده وفعاليت صنفي دارد؟ آقاي وزير! حاكميت ،معلم كرد فرزاد كمانگر را اعدام کرد وهنوز بعد از ۵ سال قبرش را به خانواده اش نشان نداده درحاليكه افكار عمومي معلمان قانع نشده كه محاكمه اش عادلانه بوده است. رسول بداقي كه داراي ۲ دختر دوقلوي كوچك ويك دختر بزرگ ميباشد ۶ سال است كه زندان است، و يك روز مرخصي حتي به خاطر مرگ مادرش به او نداده اند. آقاي وزير! قبل از آمدنتان به ايران تاريخ اشغال فرانسه توسط آلمان نازي را ورق زده واندكي انديشيده وبخود بياييد كه ما اكنون در همان شرايط قرار داريم. آقاي وزير! ما شما را نماينده ي آن انقلاب بزرگ ملت فرانسه ميدانيم. اميدواريم تنها به فكر منافع تجاري ملت خود نباشيد و از حاكمان ايران بخواهيد كه معلمان زنداني رسول بداقي، سيد محمود باقري، عليرضا هاشمي، علي اكبر باغاني،اسماعيل عبدي، مهدي فراحي شانديز ،رضا قنبري،ارژنگ داوودي، محمد امين اگوشي را كه اكثرا بين ۵ تا۱۰سال است در زندان هستند آزاد كنند. جهت اطلاع سه نوبت تا كنون بخاطر فعاليت هاي صنفي حكم زندان گرفته ام ويك نوبت توسط هيئت تخلفات اداري به كسر يك هشتم حقوق محكوم شده ام. در آرزوي سعادت دو ملت ايران وفرانسه،
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فر هنگيان
خراسان


گزارشی از اعتراضات و اعتصابات گسترده اقشار گوناگون مردم 

 بنا به گزارشات رسیده ،اعتراضات و اعتصابات کارگری و دیگر اقشار مردمی با وخیم شدن اوضاع اقتصادی کشور و ایجاد تورم و گرانی و بیکاری روز افزون ، رو به گسترش است.
به گزارش رسیده یک هفته است که اعتصاب آهن‌فروشان تهران در بازار قدیم آهن‌فروشان در خیابان 15خرداد و بازار آهن‌فروشان شاه آباد ادامه دارد. آهن‌فروشان بازار تهران از روز 30تیر در 
اعتراض به سیاستهای چپاولگرانه مالیاتی رژیم مغازه‌های خود را بسته‌اند آنها اعلام کرده‌اند تا وقتی سیاستهای چپاولگرانه تحت عنوانهای افزایش مالیاتی و ارزش افزوده ادامه داشته باشد به سرکار باز نخواهند گشت.
بنا به گزارش رسیده روز دوشنبه پنجم مرداد ، لنج داران بوشهر و بنادر طاهری، نخل تقی، عسلویه و کنگان، همچنان به اعتصاب خود ادامه داده و دست از کار کشیده‌اند. آنان به‌دلیل گرانی سوخت می‌گویند گرانی به حدی است که نه تنها درآمدی نداریم بلکه برای هر تردد باید مبلغی هم از جیبمان بدهیم و این روی زندگی خانواده‌های خود و کارگران لنج فشار سنگینی آورده است.
بنا به گزارش رسیده کارگران سد تنگ سرخ در شیراز نسبت به پرداخت نشدن حقوقشان و بلاتکلیفی در وضعیت استخدامی معترض بودند.،مقابل اداره آب این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند.